انتخاب زبان:

« وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِ‌سَالَتَهُ..»

برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن / که نگین پادشاهی دهد از کرم،گدا را

« وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِ‌سَالَتَهُ..»

برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن / که نگین پادشاهی دهد از کرم،گدا را

۲۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است


به این سؤال دو پاسخ می توان داد:

پاسخ اول:

در ابتدا باید دید هدف حضرت زهرا (سلام الله علیها) از مطالبه فدک چه بوده است ،تا بتوانیم بگوییم که چرا علی (علیه السلام) این هدف را در زمان خلافت خود زنده نکرد.

همان طور که در تاریخ مسلم می باشد زندگی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) سرشار از ساده زیستی و بی اعتنائی به دنیا بوده است، به طوری که زندگی ایشان قبل از هبه ـ بخشش ـ فدک از طرف پیامبر اکرم( صلی الله علیه وآله و سلّم )و بعد از آن کمترین تفاوتی نکرد . ایشان با اموال فدک نه کاخی برای خود ساختند و نه اشیائی فاخر و قیمتی برای خود اندوختند و نه پولی برای آینده پس انداز نمودند، چنان که دیگران چنین کرده اند.

و همچنین فاطمه (سلام الله علیها) غلات فدک را در راه خدا بین فقرا و مساکین به مصرف می رساند، بنابراین مسلما مطالبه فدک ،غرضی دنیوی نمی توانست داشته باشد و مسأله فدک یک مسأله شخصی نبود، بلکه هدف فاطمه (سلام الله علیها) از مطالبه فدک، دفاع از امامت و خلافت و احقاق حق امیر المؤمنین (علیه السلام) بود .کما اینکه امتناع خلفا از دادن فدک به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) تنها غصب و مصادره یک سرزمین به نام فدک نبوده ،بلکه هدف اصلی ،غصب خلافت علی (علیه السلام) بوده است ، چون وجود فدک در دست خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) یک امتیاز بزرگ برای آنها محسوب می شد واین مساله دلیل بر مقام آنها در پیشگاه خداوند و منزلت ایشان نزد پیامبر صلی الله علیه و اله به شمار می آمد، بخصوص اینکه منابع خود اهل سنت مانند« درالمنثور و تفسیر ابن کثیر ذیل آیۀ:"وآت ذا القربی حقه" روایت نقل می کنند که: وقتی این آیه نازل شد ، پیامبر اکرم فاطمه را خواند و فدک را به ایشان بخشید». و این روایت را« ذخیرة الحفاظ:ج 4،ص1987 و مجمع الزوائد:ج7،ص139 و مسند ابی یعلی:ج2،ص536 نیز آورده اند».

پس روشن است که وجود فدک در دست خاندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) با این سابقۀ تاریخی سبب می شد که مردم، سایر آثار پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) مخصوصا مساله خلافت و جانشینی آن حضرت را نیز در این خاندان جستجو کنند، و این مطلبی بود که دستگاه خلافت آن را تحمل نمی کرد، و از سوی دیگر این مساله از نظر اقتصادی نیز مهم بود و بر جنبه سیاسی آن هم تاثیر می گذاشت، زیرا اگر علی (علیه السلام) و خاندان ایشان در مضیقۀ اقتصادی قرار می گرفتند توان سیاسی آنها به همان نسبت تحلیل می رفت، و به عبارت دیگر وجود فدک در دست آنان امکاناتی در اختیارشان قرار می داد که می توانست پشتوانه مساله امامت باشد، همانگونه که اموال حضرت خدیجه(سلام الله علیها)پشتوانه ای برای پیشرفت اسلام در آغاز نبوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) بود.

بنابراین در این ماجرا حضرت زهرا (سلام الله علیها) اگر چه به ظاهر مطالبه فدک می کردند، اما در واقع به دنبال بازگرداندن خلافت به جانشین واقعی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) بودند، کما اینکه حضرت امیر (علیه السلام) در نامه ای به سهل بن حنیف می نویسند:

«آری از تمام آن چه آسمان بر آن سایه افکنده بود تنها فدک در دست ما بود. پس عده ای به همان نیز حرص ورزیدند وعده ای سخاوتمندانه از آن گذشتند ، البته خداوند بهترین حکم کننده است. من با فدک و غیر آن چه کار دارم که جایگاه فردای هر کس قبر است. (شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید: ج 16، ص 208 (چاپ 1962، دار احیاء الکتب العربیه).

پس با این احوال آنها از پس دادن فدک امتناع ورزیدند تا در نتیجه خلافت را مسترد نکنند و آن را در قبضه خود بگیرند، چون اگر حاضر می شدند که فدک را به عنوان میراث پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و یا بخشش و هدیه آن حضرت، در اختیار فاطمه (سلام الله علیها) قرار دهند، راهی باز می شد که آن حضرت مساله خلافت را نیز از آنها مطالبه کند، کما اینکه ابن ابی الحدید معتزلی می گوید:

«از علی بن فارقی، مدرس و استاد مدرسه غربیه در شهر بغداد پرسیدم آیا فاطمه ((سلام الله علیها)) در ادعای خویش در ماجرای فدک صادق بود؟ پاسخ داد: آری. گفتم: پس چگونه است که ابوبکر فدک را پس نداد، در حالی که می دانست او راستگو می باشد؟ استاد لبخندی زد و سخن لطیفی بیان کرد. او گفت: اگر آن روز ابوبکر به محض ادعای فاطمه (سلام الله علیها) فدک را مسترد می ساخت، فاطمه فردا می آمد و خلافت همسرش را مطرح می کرد و ابوبکر را از مقامش دور می کرد و ابوبکر نیز در عدم قبول گفتار او عذر و بهانه ای نداشت، زیرا خودش از قبل به صداقت آن بانو اعتراف کرده و بدون گواه و شاهد، ادعای وی را پذیرفته بود. بعد از این ابن ابی الحدید می گوید: این سخن، مطلبی صحیح می باشد. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید: ج 16، ص 284. چاپ 1962، دار احیای الکتب العربیه)

می بینید که به اعتراف خود اهل سنت هدف خلفا از ندادن فدک چه بوده است و فاطمه (سلام الله علیها) هم می دانستند که اگر فدک را بدهند، باید از خلافت علی (علیه السلام) هم بگذرند، لذا به دنبال این هدف اصرار بر بازگرداندن فدک داشتند.

اما صد افسوس که این هدف ارزشمند و سرنوشت ساز برای جامعه اسلامی محقق نشد.

خلاصه کلام اینکه: اصل فدک در این میان موضوعیت نداشت و غرض چیز دیگری بود و آن احقاق حق علی (علیه السلام) یعنی جانشینی الهی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) و سلم بود که متأسفانه محقق نشد.

پس حال که خلافت غصب و اسلام به انحراف کشیده شده و جانشین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) 25 سال خانه نشین گردیده است ، دیگر انگیزه ای برای برگرداندن فدک باقی نمی ماند و اصلا چه چیز باید برگردانده می شد؟ بیست و پنج سال خانه نشینی علی (علیه السلام) ؟ یا رنجیده شدن پاره تن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) ؟یا انحراف در دین؟لذا امیر المؤمنین (علیه السلام) چه چیز را باید بر می گرداندند ؟ آیا فدک را که واسطه ای بود برای بدست آوردن خلافت علی (علیه السلام)؟

آن چیزی که نباید از دست می رفت از دست رفت و آن کاری که نباید در اسلام می شد، شد . هدف غاصبین به ثمر نشست و زحمات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) بی اجر گردید؛ بدعتها ، انحرافات ،ظلم و بی عدالتیها و زمینه سازی برای حکومت ظالمین جایگزین عدل گستری و مهرورزی در حکومت نورانی امیرالمومنین (علیه السلام) گردید و البته غاصبین به جزای عمل خود خواهند رسید.

کما اینکه امام صادق (علیه السلام) در جواب ابی بصیر که پرسید: «چرا امیر المؤمنین (علیه السلام) هنگامی که حکومت بر مردم را در دست داشت، فدک را باز پس نگرفت ؟

فرمودند: « لان الظالم والمظلوم کانا قدما علی الله عز وجل واثاب الله المظلوم وعاقب الظالم، فکره ان یسترجع شیئا قد عاقب الله علیه غاصبه واثاب علیه المغصوب».

زیرا ظالم و مظلوم هر دو در پیشگاه خداوند عز وجل قرار گرفتند و خداوند به مظلوم پاداش داد و ظالم را عقاب نمود. او خوش نداشت چیزی را باز ستاند که خداوند غاصبش را به سبب آن کیفر کرد و آن را که حقش غصب شده جزا داد. (علل الشرایع ج 1، ص 155. چاپ 1385 نشر مکتبه الحیدریه، نجف)

بنابراین باید گفت:

هدف امیرالمؤمنین (علیه السلام) از بازگرداندن فدک، تنها برگرداندن یک سرزمین نبود که آن را باز ستاند بلکه چیزی بود که 25 سال پیش غصب شد و دیگر قابل بازگرداندن نبود و آن جانشینی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) بود.

پاسخ دوم:

از سوی دیگر امیر المؤالمنین (علیه السلام) اگر هم می خواستند که فدک را بازگردانند ، باید با استفاده از منصب خلافت این کار را می کردند ، از طرفی می بینیم که وقتی علی (علیه السلام) می خواستند بعضی از سنتهای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) را که در دوران خلافت ابوبکر و عمر و عثمان تغییر کرده بود بازگردانند مردم فریاد برآوردند: «یا اهل الاسلام غیرت سنة عمر» ای اهل اسلام کمک کنید که سنت عمر تغییر کرد. (الکافی: ج8 ص63 الناشر:دار الکتب الاسلامیه) وهمچنین ابن ابی الحدید نقل میکند: هنگامی که امیر المومنین (علیه السلام) میخواست مردم را از خواندن نماز تراویح ( نوافل خاصی به جماعت در ماه مبارک رمضان ) منع کنند بعضی از مردم فریاد «وا عمراه» سر دادند (شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید: ج12 ص283).

حال شما قضاوت کنید، اگر امیر المؤمنین (علیه السلام) با جو موجود بر جامعه اسلامی آن روز ، می خواستند فدک را به نفع فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها) برگردانند ، چه اتفاقی می افتاد وچه مصالح عظیمی فوت می شد و چه حوادثی در اسلام رخ می داد ؟!

نتیجه نهایی بحث اینکه:

با توجه به این دو مطلب، امیر المؤمنین (علیه السلام) چاره ای نداشتند جز اینکه از پس گرفتن فدک صرف نظر نمایند.

  • کارشناس : حجت الاسلام محمد حسین زاده

در سده‌ی دوازدهم و سیزدهم هجری، یکی از مشاهیر اهل سنت هند، عبدالعزیز بن ولی الله دهلوی (25 ماه رمضان 1195- 7 شوال 1239)، کتابی به نام «تحفه ­ی اثناعشریه» نگاشت که در ضمن دوازده باب به ردّ و انکار عقاید شیعه پرداخت، از جمله باب پنجم تا هشتم که به ترتیب در باب الهیات، نبوت، امامت و معاد سخن می‌گوید. دانشوران شیعی، از همان زمان، به پاسخ‌گویی مطالب این کتاب پرداختند. بعضی تمام کتاب را هدف قرار داده، و برخی دیگر، پاره‌ای از ابواب را پاسخ گفتند.

شمار این کتاب‌ها بیش از 25 عنوان است که محقق طباطبایی در مقاله‌ی «موقف الشیعه من هجمات الخصوم» فهرستی از آنها را بر می‌شمارد.[1]

در میان این کتاب‌ها، چند کتاب از علامه سید محمد قلی کنتوری[2] (5 ذیقعده 1188- 4 محرم 1360) جلب نظر می‌کند

ـ کتاب « السیف الناصری » در جواب باب اول تحفه ی اثناعشریه .

ـ کتاب « تقلیب المکائد » در جواب باب دوم تحفه ی اثناعشریه.

ـ کتاب « برهان السعاده » در جواب باب هفتم تحفه ی اثناعشریه.

ـ کتاب « تشیید المطاعن » در جواب باب دهم تحفه ی اثناعشریه.[3]

ـ کتاب « مصارع الافهام» در جواب باب یازدهم تحفه ی اثناعشریه.

از علامه سید محمد قلی، فرزندان دانشوری بر جای مانده است از جمله :

سید اعجاز حسین (21 رجب 1240- 17 شوال 1286).[4] سید سراج حسین (متوفی 1282). میر حامد حسین (1246- 18 صفر 1306).

ما در این گفتار، به شناساندن مختصر ایشان و کتاب گران­سنگش «عبقات الانوار» می‌پردازیم.[5]

آشنایی با عبقات الانوار

عبقات الانوار، یکی از آثاری است که در پاسخ باب هفتم تحفه ­ی اثنا عشریه، تألیف شد. اهمیت این کتاب جاودانه آن‌چنان بود که نام و یاد مؤلف آن را برای همیشه در طول تاریخ و در دل‌های حق‌طلبان جاودانه ساخت؛ به گونه‌ای که با وجود دیگر تألیفات میرحامد حسین از یک‌سو، و دیگر کتاب‌هایی که در پاسخ باب هفتم تحفه­ ی اثناعشریه نوشته شده؛ تنها نام میرحامد حسین ـ آن هم با یادگار ماندگارش عبقات الانوار ـ پیوند استوار یافت و بر جای ماند.

باب هفتم از کتاب تحفه­ ی اثنا عشریه به دو بخش اصلی تقسیم شده که هریک از آن دو بخش ، به بخشهای فرعی کوچکتر تقسیم شده اند. علامه میرحامد حسین در پاسخ به هر یک از آن‌ بخش‌های فرعی، یک مجلّد مستقل نگاشت. تفصیل این مجلّدات به شرح زیر است:

مجلد اول: حدیث غدیر « من کنتُ مولاه فهذا علیٌّ مولاه».

مجلد دوم: حدیث منزلت « أنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إلَّا أنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی‏».

مجلد سوم: حدیث ولایت « إنَّ عَلِیّاً مِنِّی وَ أنَا مِنْه‏ و هو مولى کلّ مؤمن بعدی».

مجلد چهارم: حدیث طیر « اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأحَبِّ خَلْقِکَ إلَیْکَ یَأْکُلْ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّیِر».

مجلد پنجم: حدیث مدینة العلم « أنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا».

مجلد ششم: حدیث تشبیه «مَنْ أرَادَ أنْ یَنْظُرَ إلَى آدَمَ فِی عِلْمِهِ وَ... فَلْیَنْظُرْ إِلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ».

مجلد هفتم: حدیث مناصبه « مَنْ نَاصَبَ عَلِیّاً الخِلافة فَهُوَ کَافِر».

مجلد هشتم: حدیث نور « کنت أنا و علىّ نوراً بین یدى اللهَ عزّ و جل‏...».

مجلد نهم: حدیث رایت « لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ غَداً رَجُلًا یُحِبُّ اللهَ وَ رَسُولَه‏».

مجلد دهم: حدیث مع الحق « علىّ مع الحقّ و الحقّ مع على‏».

مجلد یازدهم: حدیث خاصف النعل « انّ منکم من یقاتل على تأویل القرآن کما قاتلت على تنزیله... و لکن خاصف النعل».[6]

مجلد دوازدهم: حدیث ثقلین «إنّی تارکٌ فیکم الثِقلین... کتاب الله و عترتی...».

مجلّد آیات ، شامل شش آیه ­ی:

1ـ (( إنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا...)) ( مائده/ 55 )

2ـ (( إنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَیْت‏...)) ( احزاب/ 33 )

3ـ (( قُلْ لا أسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أجْراً إلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏)) (شوری/ 23 )

4ـ (( فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ... فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أبْناءَنا...)) ( آل‌عمران/ 61 )

5ـ (( إنَّما أنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هاد)) ( رعد/ 7 )

6ـ (( وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أولئِکَ الْمُقَرَّبُون‏)) ( واقعه/10-11)

ویژگی‌های نگارشی کتاب «عبقات الانوار»

1ـ مهم‌ترین ویژگی کتاب، پای‌بندی به اصول و آداب مناظره و قوانین پژوهش مانند: حلم، متانت، امانت در نقل، استناد به مطالب مورد قبول مخالف، فراگیری همه جوانب به طور کامل، نشان دادن تحریفات و تصرّفات، نشان دادن تناقض‌های سخنان دهلوی، رجوع به شأن صدور احادیث، بررسی متون احادیث و... است.

2ـ ساختار ساده اما دقیق در بیان محتوا:

مطالب کتاب در دو بخش اصلی تقسیم شده که به شرح زیر می باشد:

الف ) بخش سند ، شامل:

ـ استقصای راویان حدیث ، به ترتیب: صحابه، تابعین، عالِمان تا اواخر قرن سیزدهم.

ـ توثیق افراد یاد شده، بر اساس منابع رجال و تراجم اهل تسنّن. مؤلف در این مرحله گاهی به مباحثی که در تضعیف آن شخصیت‌ها بیان شده، پاسخ می‌گوید، که برای این کار از دانش‌های: رجال، تراجم، کتاب‌شناسی و تاریخ بهره می‌گیرد.

ب ) بخش دلالت، شامل:

ـ اثبات دلالت حدیث بر امامت اهل‌بیت (علیهم السلام)

ـ پاسخ‌گویی به سخنان و شبهات دهلوی در مورد دلالت حدیث.

ـ پاسخ به تعارض احادیث دیگر با حدیث مورد نظر.

3ـ احاطه‌ی مؤلف بر منابع مختلف و گسترده­ ی علمی در عرصه ­ی امامت

عبقات الانوار، یکی از آثاری است که در پاسخ باب هفتم تحفه ­ی اثنا عشریه، تألیف شد. اهمیت این کتاب جاودانه آن‌چنان بود که نام و یاد مؤلف آن را برای همیشه در طول تاریخ و در دل‌های حق‌طلبان جاودانه ساخت؛ به گونه‌ای که با وجود دیگر تألیفات میرحامد حسین از یک‌سو، و دیگر کتاب‌هایی که در پاسخ باب هفتم تحفه­ ی اثناعشریه نوشته شده؛ تنها نام میرحامد حسین ـ آن هم با یادگار ماندگارش عبقات الانوار ـ پیوند استوار یافت و بر جای ماند.

باب هفتم از کتاب تحفه­ ی اثنا عشریه به دو بخش اصلی تقسیم شده که هریک از آن دو بخش ، به بخشهای فرعی کوچکتر تقسیم شده اند. علامه میرحامد حسین در پاسخ به هر یک از آن‌ بخش‌های فرعی، یک مجلّد مستقل نگاشت. تفصیل این مجلّدات به شرح زیر است:

مجلد اول: حدیث غدیر « من کنتُ مولاه فهذا علیٌّ مولاه».

مجلد دوم: حدیث منزلت « أنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إلَّا أنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی‏».

مجلد سوم: حدیث ولایت « إنَّ عَلِیّاً مِنِّی وَ أنَا مِنْه‏ و هو مولى کلّ مؤمن بعدی».

مجلد چهارم: حدیث طیر « اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأحَبِّ خَلْقِکَ إلَیْکَ یَأْکُلْ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّیِر».

مجلد پنجم: حدیث مدینة العلم « أنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا».

مجلد ششم: حدیث تشبیه «مَنْ أرَادَ أنْ یَنْظُرَ إلَى آدَمَ فِی عِلْمِهِ وَ... فَلْیَنْظُرْ إِلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ».

مجلد هفتم: حدیث مناصبه « مَنْ نَاصَبَ عَلِیّاً الخِلافة فَهُوَ کَافِر».

مجلد هشتم: حدیث نور « کنت أنا و علىّ نوراً بین یدى اللهَ عزّ و جل‏...».

مجلد نهم: حدیث رایت « لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ غَداً رَجُلًا یُحِبُّ اللهَ وَ رَسُولَه‏».

مجلد دهم: حدیث مع الحق « علىّ مع الحقّ و الحقّ مع على‏».

مجلد یازدهم: حدیث خاصف النعل « انّ منکم من یقاتل على تأویل القرآن کما قاتلت على تنزیله... و لکن خاصف النعل».[6]

مجلد دوازدهم: حدیث ثقلین «إنّی تارکٌ فیکم الثِقلین... کتاب الله و عترتی...».

مجلّد آیات ، شامل شش آیه ­ی:

1ـ (( إنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا...)) ( مائده/ 55 )

2ـ (( إنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَیْت‏...)) ( احزاب/ 33 )

3ـ (( قُلْ لا أسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أجْراً إلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏)) (شوری/ 23 )

4ـ (( فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ... فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أبْناءَنا...)) ( آل‌عمران/ 61 )

5ـ (( إنَّما أنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هاد)) ( رعد/ 7 )

6ـ (( وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أولئِکَ الْمُقَرَّبُون‏)) ( واقعه/10-11)

ویژگی‌های نگارشی کتاب «عبقات الانوار»

1ـ مهم‌ترین ویژگی کتاب، پای‌بندی به اصول و آداب مناظره و قوانین پژوهش مانند: حلم، متانت، امانت در نقل، استناد به مطالب مورد قبول مخالف، فراگیری همه جوانب به طور کامل، نشان دادن تحریفات و تصرّفات، نشان دادن تناقض‌های سخنان دهلوی، رجوع به شأن صدور احادیث، بررسی متون احادیث و... است.

2ـ ساختار ساده اما دقیق در بیان محتوا:

مطالب کتاب در دو بخش اصلی تقسیم شده که به شرح زیر می باشد:

الف ) بخش سند ، شامل:

ـ استقصای راویان حدیث ، به ترتیب: صحابه، تابعین، عالِمان تا اواخر قرن سیزدهم.

ـ توثیق افراد یاد شده، بر اساس منابع رجال و تراجم اهل تسنّن. مؤلف در این مرحله گاهی به مباحثی که در تضعیف آن شخصیت‌ها بیان شده، پاسخ می‌گوید، که برای این کار از دانش‌های: رجال، تراجم، کتاب‌شناسی و تاریخ بهره می‌گیرد.

ب ) بخش دلالت، شامل:

ـ اثبات دلالت حدیث بر امامت اهل‌بیت (علیهم السلام)

ـ پاسخ‌گویی به سخنان و شبهات دهلوی در مورد دلالت حدیث.

ـ پاسخ به تعارض احادیث دیگر با حدیث مورد نظر.

3ـ احاطه‌ی مؤلف بر منابع مختلف و گسترده­ ی علمی در عرصه ­ی امامت

علی (ع)

علی (علیه السلام) مردم را در رحبة جمع نمود سپس فرمود:

خدا را به گواهی می‌طلبم و از هر مسلمانی که در روز غدیر خم بوده می‌خواهم که برخیزد و آنچه را از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنیده، بازگوید.

سی نفر برخاستند و ابونعیم نوشته؛ مردم زیادی برخاستند وشهادت دادند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آن روز دست علی را گرفت و به مردم گفت:

آیا می‌دانید که من نسبت به مؤمنان از خودشان اولی هستم؟ گفتند بلی ای رسول خدا. آن حضرت فرمود: هرکس که من مولای اویم پس علی نیز مولای اوست.

ابوطفیل می‌گوید من از رحبة خارج شدم در حالی که در قلبم چیزی بود (برای من سؤالی مطرح بود) لذا زید بن أرقم را ملاقات کردم و به او گفتم من  از علی‌(علیه السلام) شنیدم که چنین و چنان می‌گفت.

زید گفت: انکار نکن. من هم از پیامبر (صلی الله علیه و آله) این مطلب را شنیدم.

 

منبع: کتاب مسند احمد ابن حنبل جلد 4 ص 370 شماره‌ی 19321

علی (ع)



غدیر خم در مسند أحمد بن حنبل، کوششی است در جهت ارائه‌ی راهکاری برای تفاهم  و همدلی و هم‌اندیشی در میان مسلمانان  بر مبنای واقعه‌ی تاریخی غدیر.

به این منظور احادیث یکی از شاخص‌ترین و معتبرترین کتب در نزد اهل سنت – کتاب مسند أحمد بن حنبل که حداقل در دوازده حدیث به واقعه‌ی غدیر خم اشاره نموده است - در مقابل دیدگان اهل بصیرت قرار می گیرد تا حقایق ذیل مشخص گردد:

1- نخست آنکه واقعه‌ی غدیرخم رویدادی تاریخی و غیر قابل انکار است.

2- أسناد واقعه‌ی غدیر خم  مربوط به قرون اخیر و یا ساخته‌ی شیعه نیست بلکه حتی ریشه در قدیمیترین کتب اهل سنت داشته و اصالت آن جای انکار ندارد.

3- از سوی دیگر این نوشتار زمینه‌ای برای قضاوت در مورد این رویداد تاریخی را فراهم می سازد تا خواننده با دقت در جزئیات آن، به مقصد و مقصود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در معرفی علی بن ابیطاب (علیه السلام) به عنوان مولای مؤمنان، آگاه گردد.

4- علاوه بر آن بخشی از روایات ارائه شده، دلیلی آشکار و غیر قابل انکار است بر استدلال و حتی مناشده‌ی (سوگند دادن و به گواهی طلبیدن) أمیرالمؤمنین علی علیه‌السلام به واقعه‌ی غدیرخم برای اثبات امامت و ولایت خود.

بقیه متن در ادامه مطلب..

عید سعید غدیر خم,عید غدیر,داستان غدیر خم


واقعه غدیر حادثه ای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست. یک تفکر است، نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوّت حکایت می کند. غدیر نقطه تلاقی کاروان رسالت با طلایه داران امامت است...


آری غدیر یک سرزمین نیست، چشمه ای است که تا پایان هستی می جوشد، کوثری است که فنا برنمی دارد، افقی است بی کرانه و خورشیدی است عالمتاب.
و غدیر، روز حماسه جاوید، روز ولایت، روز امامت، روز وصایت، روز اخوت، روز رشادت و شجاعت و شهامت و حفاظت و رضایت و صراحت شناخته شد. روز نعمت، روز شکرگزاری، روز پیام رسانی، روز تبریک و تهنیت، روز سرور و شادی و هدیه فرستادن، روز عهد و پیمان و تجدید میثاق، روز تکمیل دین و بیان حق، روز راندن شیطان، روز معرفی راه و رهبر، روز آزمون، روز یأس دشمن و امیدواری دوست و خلاصه روز اسلام و قرآن و عترت، روزی که پیروان واقعی مکتب حیات بخش اسلام آن را گرامی می دارند و به همدیگر تبریک می گویند.
... الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا ...امروز (روز غدیر خم) دین شما را به حد کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را بعنوان دین برای شما پسندیدم. سوره مائده آیه ۳.


● داستان غدیر خم


سال دهم هجرت بود و پیامبر از آخرین سفر حج خود باز می گشت، گروه انبوهی که تعدادشان را تا صد و بیست هزار رقم زده اند او را بدرقه می کردند تا این که به پهنه بی آبی به نام غدیر خم رسیدند.

رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: روز غدیر خم برترین عیدهای امت من است و آن روزی است که خداوند بزرگ دستور داد؛ آن روز برادرم علی بن ابی طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم توسط او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین برای آنان پسندید.

متن عربی و منبع در ادامه مطلب.

«من کنت مولاه فهذا علی مولاه»

علی (ع)


1.کیفیت ولادت
2.دوران کودکی
3.بعثت پیامبر ( ص ) و حضرت علی ( ع)
4.حضرت علی ( ع ) نخستین یاور پیامبر ( ص )
5.حضرت علی ( ع ) بعد از هجرت
6. حضرت علی ( ع ) داماد رسول اکرم ( ص )
7.غدیر خم  
8. حضرت علی ( ع ) بعد از رحلت رسول اکرم ( ص )
9.خلافت حضرت علی ( ع )
10.شهادت امام علی ( ع )

 

کیفیت ولادت


نخستین فرزند خانواده هاشمی

پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدمناف

مادرش فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدمناف

فتوت ، مروت ، شجاعت وبسیاری از فضایل دیگر اختصاص به بنی هاشم داشته است .

فاطمه دختر اسد به هنگام درد زایمان راه مسجدالحرام را در پیش گرفت و خود را به دیوار کعبه نزدیک ساخت و چنین گفت : " خداوندا ! به تو و پیامبران و کتابهایی که از طرف تو نازل شده اند و نیز به سخن جدم ابراهیم سازنده این خانه ایمان راسخ دارم . پرودگارا ! به پاس احترام کسی که این خانه را ساخت ، و به حق( 1 ) " کودکی که در رحم من است ، تولد این کودک را بر من آسان فرما ! لحظه ای نگذشت که دیوار جنوب شرقی کعبه در برابر دیدگان عباس بن عبدالمطلب و یزید بن تعف شکافته شد .

فاطمه وارد کعبه شد ، و دیوار به هم پیوست . فاطمه تا سه روز در شریفترین مکان گیتی مهمان خدا بود . و نوزاد خویش سه روز پس از سیزدهم رجب سی ام عام الفیل فاطمه ( 2 ) را به دنیا آورد .

دختر اسد از همان شکاف دیوار که دوباره گشوده شده بود بیرون آمد و گفت : ( 3 )" پیامی از غیب شنیدم که نامش را " علی " بگذار . "

***



دوران کودکی


حضرت علی ( ع ) تا سه سالگی نزد پدر و مادرش بسر برد و از آنجا که خداوند می خواست ایشان به کمالات بیشتری نائل آید ، پیامبر اکرم ( ص ) وی را از بدو تولد تحت تربیت غیر مستقیم خود قرار داد .تا آنکه ، خشکسالی  عجیبی در مکه واقع شد .

ابوطالب عموی پیامبر ، با چند فرزند با هزینه سنگین زندگی روبرو شد . رسول اکرم ( ص ) با مشورت عموی خود عباس توافق کردند که هر یک از آنان فرزندی از ابوطالب را به نزد خود ببرند تا گشایشی  در کار ابوطالب باشد . عباس ، جعفر را و پیامبر ( ص ) ، ( 4 ) علی ( ع ) را به خانه خود بردند .

به این طریق حضرت علی ( ع ) به طور کامل در کنار پیامبر قرار گرفت . علی ( ع ) آنچنان با پیامبر ( ص ) همراه بود ، حتی هرگاه پیامبر از شهر ( 5 )خارج می شد و به کوه و بیابان می رفت او را نیز همراه خود می برد .
 

***

بعثت پیامبر ( ص ) و حضرت علی ( ع )


شکی نیست که سبقت در کارهای خیر نوعی امتیاز و فضیلت است . و خداونددر آیات بسیاری  بندگانش را به انجام آنها ، و سبقت گرفتن بر یکدیگر ( 6 )دعوت فرموده است . از فضایل حضرت علی ( ع ) است که او نخستین فرد ایمان آورنده به پیامبر ( ص ) باشند . ابن ابی الحدید در این باره می گوید : بدان که در میان اکابر و بزرگان و متکلمین گروه " معتزله " اختلافی  نیست که علی بن ابیطالب نخستین فردی است که به اسلام ایمان آورده و پیامبر خدا را تایید کرده است

.***

حضرت علی ( ع ) نخستین یاور پیامبر ( ص )


پس از وحی خدا و برگزیده شدن حضرت محمد ( ص ) به پیامبری و سه سال دعوت مخفیانه ، سرانجام پیک وحی فرا رسید و فرمان دعوت همگانی داده شد . در این میان تنها حضرت علی ( ع ) مجری طرحهای پیامبر ( ص ) در دعوت الهیش و تنها همراه و دلسوز آن حضرت در ضیافتی بود که وی برای آشناکردن خویشاوندانش با اسلام و دعوتشان به دین خدا ترتیب داد . در همین ضیافت پیامبر ( ص ) از حاضران سؤال کرد : چه کسی از شما مرا در این راه کمک می کند تا برادر و وصی و نماینده من در میان شما باشد ؟ فقط علی ( ع ) پاسخ داد : ای پیامبر خدا ! من تو را در این راه یاری می کنم پیامبر ( ص ) بعد از سه بار تکرار سؤال و شنیدن همان جواب فرمود : ای خویشاوندان و بستگان من ، بدانید که علی ( ع ) برادر و وصی و خلیفه پس از من در میان شماست .

از افتخارات دیگر حضرت علی ( ع ) این است که با شجاعت کامل برای خنثی کردن توطئه مشرکان مبنی بر قتل رسول خدا ( ص ) در بستر ایشان خوابید و زمینه هجرت پیامبر ( ص ) را آماده ساخت .

***


حضرت علی ( ع ) بعد از هجرت


بعد از هجرت حضرت علی ( ع ) و پیامبر ( ص ) به مدینه دو نمونه ازفضایل علی ( ع ) را بیان می نمائیم :


1 - جانبازی و فداکاری در میدان جهاد : حضور وی در 26 غزوه از 27غزوه پیامبر ( ص ) و شرکت در سریه های مختلف از افتخارات و فضایل آن حضرت است .


2 - ضبط و کتابت وحی ( قرآن ) کتابت وحی و تنظیم بسیاری  از اسناد تاریخی و سیاسی و نوشتن نامه های تبلیغی  و دعوتی  از کارهای حساس و پرارج امام ( ع ) بود . ایشان آیات قرآن چه مکی و چه مدنی ، را ضبط می کرد . به همین علت است که وی را از کاتبان وحی و حافظان قرآن به شمار می آورند.

در این دوران بود که پیامبر ( ص ) فرمان اخوت و برادری مسلمانان را صادر فرمود و با حضرت علی  ( ع ) پیمان برادری و اخوت بست و به حضرت علی ( ع ) فرمود :
" تو برادر من در این جهان و سرای دیگر هستی . به خدایی که مرا به حق برانگیخته است ...
تو را به برادری خود انتخاب می کنم ، اخوتی که دامنه آن هر دو جهان ( 7 )را فرا گیرد . "


***


حضرت علی ( ع ) داماد رسول اکرم ( ص )


عمر و ابوبکر با مشورت با سعد معاذ رئیس قبیله اوس دریافتند جزعلی ( ع ) کسی  شایستگی زهرا ( س ) را ندارد . لذا هنگامی که علی ( ع )
در میان نخلهای  باغ یکی از انصار مشغول آبیاری بود موضوع را با ایشان در میان نهادند و ایشان فرمود :
دختر پیامبر ( ص ) مورد میل و علاقه من است . و به سوی خانه رسول به راه افتاد .
وقتی به حضور رسول اکرم ( ص ) رسید ، عظمت محضر پیامبر ( ص ) مانع از آن شد که سخنی بگوید ، تا اینکه رسول اکرم ( ص ) علت رجوع ایشان را جویا شد و حضرت علی ( ع ) با تکیه به فضایل و تقوا و سوابق درخشان خود در اسلام فرمود :
" آیا صلاح می دانید که فاطمه را در عقد من درآورید ؟ "

پس از موافقت حضرت زهرا ( س ) آن حضرت به دامادی رسول اکرم ( ص ) نائل آمدند .

***

غدیر خم 


پیامبر ( ص ) بعد از اتمام مراسم حج در آخرین سال عمر پربرکتش درراه برگشت در محلی  به نام غدیرخم در نزدیکی جحفه دستور توقف داد ، زیرا پیک وحی  فرمان داده بود که پیامبر ( ص ) باید رسالتش را به اتمام ( 8 )برساند .
پس از نماز ظهر پیامبر ( ص ) بر بالای منبری از جهاز شتران رفت و فرمود :


" ای مردم ! نزدیک است که من دعوت حق را لبیک گویم و از میان
شما بروم درباره من چه فکر می کنید ؟ "


مردم گفتند : " گواهی می دهیم که تو آیین خدا را تبلیغ می کردی "


پیامبر فرمود : " آیا شما گواهی نمی دهید که جز خدای یگانه ، خدایی نیست
و محمد بنده خدا و پیامبر اوست ؟ "


مردم گفتند : " آری ، گواهی می دهیم . "


سپس پیامبر ( ص ) دست حضرت علی ( ع ) را بالا گرفت و فرمود :
" ای مردم ! در نزد مؤمنان سزاوارتر از خودشان کیست ؟ "


مردم گفتند : " خداوند و پیامبر او بهتر می دانند . "


سپس پیامبر فرموند :
" ای مردم ! هر کس من مولا و رهبر او هستم ، علی هم مولا و رهبر اوست . "
و این جمله را سه بار تکرار فرمودند .
بعد مردم این انتخاب را به حضرت علی ( ع ) تبریک گفتند و با وی بیعت
نمودند .

***


حضرت علی ( ع ) بعد از رحلت رسول اکرم ( ص )


پس از رحلت رسول اکرم ( ص ) به علت شرایط خاصی که بوجود آمده بود ،حضرت علی  ( ع ) از صحنه اجتماع کناره گرفت و سکوت اختیار کرد.
نه در جهادی شرکت می کرد و نه در اجتماع به طور رسمی سخن می گفت . شمشیر در نیام کرد و به وظایف فردی و سازندگی افراد می پرداخت .


فعالیتهای  امام در این دوران به طور خلاصه اینگونه است :


1 - عبادت خدا آنهم در شان حضرت علی ( ع )
2 - تفسیر قرآن و حل مسائل دینی و فتوای حکم حوادثی که در طول 23سال زندگی پیامبر ( ص ) مشابه نداشت .
3 - پاسخ به پرسشهای دانشمندان ملل و شهرهای دیگر .
4 - بیان حکم بسیاری از رویدادهای نوظهور که در اسلام سابقه نداشت .
5 - حل مسائل هنگامی  که دستگاه خلافت در مسائل سیاسی و پاره ای از مشکلات با بن بست روبرو می شد .
6 - تربیت و پرورش گروهی که از ضمیر پاک و روح آماده ، برای سیر و سلوک برخوردار هستند .
7 - کار و کوشش برای  تامین زندگی بسیاری از بینوایان و درماندگان تا آنجا  که با دست خویش باغ احداث می کرد و قنات استخراج می نمود و سپس آنها را  در راه خدا وقف می نمود .

***

خلافت حضرت علی ( ع )


در زمان خلافت حضرت علی ( ع ) جنگهای فراوانی  رخ داد از جمله صفین ، جمل و نهروان که هر یک پیامدهای خاصی به دنبال داشت .

***


شهادت امام علی ( ع )


بعد از جنگ نهروان و سرکوب خوارج برخی از خوارج از جمله عبدالرحمان بن ملجم مرادی ، و برک بن عبدالله تمیمی و عمروبن بکر تمیمی در یکی از شبها  گرد هم آمدند و اوضاع آن روز و خونریزی ها و جنگهای داخلی را بررسی کردند و از نهروان و کشتگان خود یاد کردند و سرانجام به این نتیجه رسیدند که  باعث این خونریزی  و برادرکشی حضرت علی ( ع ) و معاویه و عمروعاص است . و اگر این سه نفر از میان برداشته شوند ، مسلمانان تکلیف خود را  خواهند دانست . سپس با هم پیمان بستند که هر یک از آنان متعهد کشتن یکی از سه نفر گردد .


ابن ملجم متعهد قتل امام علی ( ع ) شد و در شب نوزدهم ماه رمضان همراه چند نفر در مسجد کوفه نشستند . آن شب حضرت علی ( ع ) در خانه دخترش  مهمان بودند و از واقعه صبح با خبر بودند ، وقتی موضوع را با دخترش در میان نهاد ، ام کلثوم گفت : فردا جعده را به مسجد بفرستید .


حضرت علی ( ع ) فرمود : از قضای الهی نمی توان گریخت . آنگاه کمربند خود را محکم بست و در حالی که این دو بیت را زمزمه می کرد عازم مسجد شد .
کمر خود را برای مرگ محکم ببند ، زیرا مرگ تو را ملاقات خواهدکرد .
و از مرگ ، آنگاه که به سرای تو درآید. جزع و فریاد مکن ( 9 )


ابن ملجم ، در حالی  که حضرت علی ( ع ) در سجده بودند ، ضربتی بر فرق مبارک وارد ساخت که خون از سر و محاسن حضرت در محراب جاری شد. ( 10)

 در این حال آن حضرت فرمود : " فزت و رب الکعبه " به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم

 سپس آیه 55سوره
طه را تلاوت فرمود :
" شما را از خاک آفریدیم و در آن بازتان می گردانیم و بار دیگر از آن(11) بیرونتان می آوریم .


حضرت علی ( ع ) در واپسین لحظات زندگی نیز به فکر صلاح و سعادت مردم بود و به فرزندان و بستگان و تمام مسلمانان چنین وصیت فرمود :


" شما را به پرهیزکاری  سفارش می کنم و به اینکه کارهای خود را منظم کنید و اینکه همواره در فکر اصلاح بین مسلمانان باشید .
یتیمان را فراموش نکنید ، حقوق همسایگان را مراعات کنید . قرآن را برنامه ی عملی خود قرار دهید .
نماز را بسیار گرامی بدارید که ستون دین شماست ."

 حضرت علی  ( ع ) در 21ماه رمضان به شهادت رسید و در نجف اشرف به خاک سپرده شد ، و مزارش میعادگاه عاشقان حق و حقیقت شد .

منابع:

- فروغ ولایت ، ص 35( کشف الغمه ، ج 1 ، ص 90) . ( 1 )
- آفتاب ولایت ، ص 19( الخرائج و الجرائح ، ج 1 ، ص 171، ش 1 ) . ( 2 )
- آفتاب ولایت ، ص 19( بحارالانوار ، ج 35، ص 18) . ( 3 )
- فروغ ولایت ، ص 37( سیره ابن هشام ، ج 1 ، ص 236) . ( 4 )
- فروغ ولایت ، ص 38 ( 5 )
- آفتاب ولایت ، ص 131( سوره بقره ، آیه 148) . ( 6)
- فروغ ولایت ، ص 86( مستدرک حاکم ، ج 3 ، ص 14، استیعاب ، ج 3 ، ( 7)ص 35)
- فروغ ولایت ، ص 141( سوره مائده ، آیه 67) ( 8 )
- فروغ ولایت ، ص 697 ( 9 )
- فروغ ولایت ، ص 697( بحارالانوار ، نقل از مالی ، ج 9 ، ص 650) ( 10)
- فروغ ولایت ، ص 697 ( 11 )

 

علی (ع) می‏فرماید روزی خدمت رسول خدا (ص)رسیدیم از آن حضرت خواستم تا از خداوند برای من طلب مغفرت نماید.

حضرت فرمود: چنین خواهم کرد. آنگاه حضرت برخاست و نمازگزارد سپس دستهایش را به دعا برداشت آنگاه شنیدم که به خداوند عرض کرد: پروردگارا تو را به مقام و قرب و منزلت علی سوگند می‏دهم که عی را مشمول عفو و غفران خود سازی.

گفتم ای رسول خدا این چه دعایی است؟ (چرا خداوند را به حق من سوگند دادی) حضرت فرمود:

یا علی مگر کسی در پیشگاه خداوند آبرودارتر و گرامی‏تر هست تا او را شفیع درگاهش کنم.

منبع: جنةالماوی، ص 299

جابربن عبدالله انصاری گفت: ما در کنار خانه خدا در خدمت پیغمبر اکرم (ص) نشسته بودیم که علی (ع) به سوی ما آمد هنگامی که چشم پیامبر به او افتاد فرمود: برادرم به سراغ شما می‏آید.

سپس رو به کعبه کرد و گفت به خدای این کعبه قسم که این مرد و شیعیانش در قیامت رستگارند بعد رو به ما کرد و فرمود:

او قبل از همه شما به خدا ایمان آورد

و قیام او به فرمان خدا بیش از همه شما است

وفایش به عهد الهی از همه بیشتر،

قضاوتش به حکم الله افزون‏تر،

مساواتش در تقسیم بیت المال از همه زیادتر،

عدالتش درباره رعیت از همه فزون‏تر

و مقامش نزد خدا از همه بالاتر است.
جابر گفت: در اینجا آیه

ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریة(بینه/7)

نازل شد و پس از آن هنگامی که علی می آمد اصحاب پیامبر می‏گفتند بهترین مخلوق خدا بعد از رسول الله آمد.

منبع:تفسیر نمونه

علی (ع) فرمود:

پیامبر اکرم (ص)روزی فرمود: روز قیامت من در موقف شفاعت می ‏ایستم و آن قدر گنهکاران را شفاع کنم که خداوند گوید: آیا راضی شدی ای محمد؟!من می‏گویم راضی شدم،

سپس علی (ع) فرمود: امید بخش‏ترین آیات قرآن این آیه اس:

«و لسوف یعطیک ربک فترضی»

(ضحی /5)

پیامبر اکرم (ص) به علی (ع) فرمود: سنگدل‏ترین افراد اقوام نخستین که بود؟

علی (ع) در پاسخ عرض کرد: آن کسی که ناقه قوم ثمود را به هلاکت رساند پیامبر (ص) فرمود: راست گفتی.

اینک بگو شقی‏ترین افراد اقوام اخیر چه کسی است؟ علی گفت: نمی‏دانم ای رسول خدا حضرت فرمود:

کسی که شمشیر را بر این نقطه از سر تو وارد می‏کند

(و اشاره به قسمت بالای پیشانی آن حضرت کرد).

منبع:تفسیر نمونه