انتخاب زبان:

« وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِ‌سَالَتَهُ..»

برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن / که نگین پادشاهی دهد از کرم،گدا را

« وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِ‌سَالَتَهُ..»

برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن / که نگین پادشاهی دهد از کرم،گدا را

علی (ع)

علی (علیه السلام) مردم را در رحبة جمع نمود سپس فرمود:

خدا را به گواهی می‌طلبم و از هر مسلمانی که در روز غدیر خم بوده می‌خواهم که برخیزد و آنچه را از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنیده، بازگوید.

سی نفر برخاستند و ابونعیم نوشته؛ مردم زیادی برخاستند وشهادت دادند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آن روز دست علی را گرفت و به مردم گفت:

آیا می‌دانید که من نسبت به مؤمنان از خودشان اولی هستم؟ گفتند بلی ای رسول خدا. آن حضرت فرمود: هرکس که من مولای اویم پس علی نیز مولای اوست.

ابوطفیل می‌گوید من از رحبة خارج شدم در حالی که در قلبم چیزی بود (برای من سؤالی مطرح بود) لذا زید بن أرقم را ملاقات کردم و به او گفتم من  از علی‌(علیه السلام) شنیدم که چنین و چنان می‌گفت.

زید گفت: انکار نکن. من هم از پیامبر (صلی الله علیه و آله) این مطلب را شنیدم.

 

منبع: کتاب مسند احمد ابن حنبل جلد 4 ص 370 شماره‌ی 19321

علی (ع)

افق را غباری غلیظ فرا گرفته بود. ساعت ها از آغاز روز می گذشت، ولی خورشید سرد و افسرده از پاشیدن نور بخل می‌ورزید.

منذر2 پیش از این هم مدینه را دیده بود، ولی هرگز آن را همچون امروز نیافته بود.

همین دیروز، خورشید تمامی دارایی خویش را بی دریغ پیش کش اهل مدینه کرد و نور طلایی آن گلواژه های این فراز از کتاب مقدس را سرمه ی چشمانش نمود:

از میان آفریده هایم احمد را از زادگاهش که در فاران 3 و مقام ابراهیم واقع است به پیامبری بر می انگیزم... خوشا به حال کسی که در زمان او حاضر باشد، سخنش را بشنود و به او ایمان آورد.

اما امروز با بُهت عجیبی در اوج تابستان، پوشیدنِ لباس پاییز را بر اندام مدینه احساس می کرد. درختان قامت خم کرده و شاخ و برگ را بر زمین می کشاندند. پرندگان دست از پُر کردن چینه دانِ خود کشیده بودند. همه ی موجودات در عمق فروتنی، آخرین فرمانِ شرکت در مانورِ عذاب الهی را انتظار می کشیدند، نفس ها در سینه ها حبس شده بود.

علی (ع)

خطبه 3 ، معروف به خطبه شقشقیّه که درد دل های امام علی (علیه السلام) از ماجرای سقیفه و غصب خلافت در این خطبه است.1

1. شکوه از ابابکر و غصب خلافت :

آگاه باشید ! به خدا سوگند ! ابابکر ، جامه خلافت را بر تن کرد ، در حالی که می دانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامی ، چون محور آسیاب است به آسیاب ، که دور آن حرکت می کند . او می دانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جاری است ، و مرغان دور پرواز اندیشه ها ، به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کرد . پس من ردای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کناره گیری کردم و در اندیشه بودم که آیا با دست تنها برای گرفتن حقِّ خود به پا خیزم ؟ یا در این محیط خفقان زا و تاریکی که به وجود آوردند ، صبر پیشه سازم ؟ که پیران را فرسوده ، جوانان را پیر ، و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه می دارد ! . پس از ارزیابی درست ، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم . پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود . و با دیدگان خود می نگریستم که میراث مرا به غارت می برند ! . تا اینکه خلیفه اوّل ، به راه خود رفت و خلافت را به پسر خطّاب سپرد .

علی (ع)

دختر رسول گرامی اسلام، حضرت فاطمه زهرا از جمله کسانی است که با موضع گیری صریح در برابر اقدام سقیفه و خلیفه اول، از حق اهل بیت در امر جانشینی، به ویژه از امامت حضرت علی(علیه السلام)دفاع نمود و در راه این عقیده، دچار مصایب و مشکلاتی شد که با نارضایتی از سردمداران جامعه اسلامی در مدت کوتاهی پس از مرگ پدر، روی در نقاب خاک کشید.

او در خطبه مشهور خود در مسجد مدینه در حضور خلیفه مسلمانان (ابوبکر) و جماعت انبوه مهاجر و انصار حاضر در مسجد مدینه، بر موقعیت ممتاز خاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله) و شأن و منزلت آن ها و نیز فلسفه وجودی این خاندان و برکاتشان در جامعه سخن گفته و بر چند نکته مهم تأکید ورزیده است: 1 جانشینی و خلافت اهل بیت در میان مردم (نظریه امامت)، 2 عهده داری تأویل کتاب خدا،

علی (ع)

وقتی اخبار سقیفه بنی ساعده به حضرت علی(علیه السلام) رسید، از مشاجره ها و استدلال های طرفین (مهاجر و انصار) در دعوی خود بر امر خلافت جویا شد. حضرت فرمود: انصار چه گفتند: پاسخ دادند: آن ها گفتند از ما امیری باشد و از شما (مهاجر) هم امیری. حضرت فرمود: چرا با آن ها به این سخن رسول خدا استدلال نکردید که آن حضرت درباره انصار سفارش فرمود: با نیکان آن ها به نیکی رفتار کنید و از بدکاران آن ها درگذرید. پرسیدند چگونه این حدیث انصار را از زمام داری دور می کند؟ پاسخ داد: اگر زمام داری و حکومت در آنان بود، سفارش کردن درباره آن ها معنایی نداشت. سپس پرسید قریش در سقیفه چه گفتند؟ جواب دادند: قریش گفتند ما از درخت رسالتیم. امام فرمود: به درخت استدلال کردند، اما میوه اش را ضایع ساختند.26

آری، قریش به این اصل که با رسول خدا قرابت و خویشی دارند استناد کردند و انصار را کنار زدند، اما فارغ از این که اگر این امر، امتیاز و ملاکی جهت برگزیده شدن به خلافت باشد که امام علی(علیه السلام) از همه به رسول خدا نزدیک تر بود، زیرا هم پسر عمو و هم داماد اوست و هم چنین از یک خانواده (بنی هاشم) هستند.

حضرت به این گفتار نیز در جواب نامه معاویه اشاره می کند. ایشان پس از شمردن فضایل متعدد بنی هاشم و رسوایی های بنی امیه27 می فرماید:

... پس ما یک بار به خاطر خویشاوندی با پیامبر(صلی الله علیه وآله) و بار دیگر به خاطر اطاعت از خدا، به خلافت سزاوارتریم، و آن گاه که مهاجرین در روز سقیفه با انصار گفتوگو و اختلاف داشتند، تنها با ذکر خویشاوندی با پیامبر(صلی الله علیه وآله)بر آنان پیروز گردیدند، اگر این، دلیل برتری است پس حق با ماست نه با شما، و اگر دلیل دیگری داشتند ادعای انصار به جای خود باقی است.28

در سخنی دیگر درباره استدلال به مصاحبت با پیامبر که در ویژگی های ابوبکر مطرح شد و آن را معیاری برای تصدی خلافت مطرح کردند، می فرماید:

شگفتا! آیا معیار خلافت، صحابی پیامبر بودن است؟ اما صحابی بودن و خویشاوندی ملاک نیست؟ ]و به ابوبکر فرمود:[ اگر ادعا می کنی با شورای مسلمین به خلافت رسیدی، چه شورایی بود که رأی دهندگان حضور نداشتند؟ و اگر خویشاوندی را حجّت می آوری، دیگران از تو به پیامبر نزدیک تر و سزاوارترند.29

علی (ع)

چکیده

پژوهش حاضر درصدد بررسی این پرسش مهم است که آیا در ماجرای سقیفه که دوباره یا کمی بیشتر پس از واقعه غدیر رخ داد و گروه های رقیب درباره جانشینی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) گفت و گو کردند، به حدیث غدیر استناد شد یا خیر؟ پس از تبیین اجمالی این دو حادثه تأثیرگذار در تاریخ اسلام و بیان مشابهت ها و تفاوت های آن دو، به منظور نزدیک شدن به هدف پژوهش، گزینه های متصوّر درباره رخداد یا عدم رخداد واقعه غدیر و نیز فرض های عدم استناد به غدیر در سقیفه، مطرح و تجزیه و تحلیل خواهد شد. هم چنین در این مقاله، در مورد استنادات شیعه مبنی بر رخداد واقعه غدیر و نیز تبیین شیعی جانشینی پیامبر(صلی الله علیه وآله) بحث شده است.

غدیر خم و سقیفه بنی ساعده

مقدّمه

در تاریخ صدر اسلام دو حادثه مهم رخ داده است که در وقایع پس از خود، به ویژه دسته بندی درونی نظام اسلامی تأثیر به سزایی داشته و هر دو مورد در ماه های پایانی عمر پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) واقع شده است. این دو حادثه عبارت اند از: 1 واقعه غدیرخم در هیجدهم ذیحجه سال دهم هجرت، 2 ماجرای سقیفه بنی ساعده در اوایل سال یازدهم هجرت. این دو حادثه، شباهت ها و تفاوت هایی دارند که به آن ها اشاره می کنیم:

الف) مشابهت ها

1 هر دو حادثه در اواخر حیات پیامبر(صلی الله علیه وآله) رخ داده است;

2 هر دو واقعه درباره مسئله جانشینی و زعامت و پیشوایی امت اسلامی پس از پیامبر(صلی الله علیه وآله) است;

3 هر دو واقعه با مردم ارتباط پیدا کرده و آنان از طریق تأیید و بیعت، حضور خود را اعلام نموده اند;

4 در هر دو حادثه، اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله) حضور داشته اند;

5 در هر دو حادثه، محور موضوع به یکی از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای تصدی جانشینی برمی گردد و هر دو (علی و ابوبکر) از قبیله قریش (قبیله پیامبر(صلی الله علیه وآله)) بوده اند;

6 هر دو واقعه، مبدأ پیدایش دسته بندی مذهبی بعدی در اسلام و پیدایش دو نظام امامت و خلافت در تقابل با یکدیگر در تاریخ اسلام شده است; به عبارتی این دو واقعه، نقطه کانونی پیدایش دو مذهب تشیع و تسنن در جهان اسلام می باشند.

علی (ع)

بیشتر اندیشمندان اهل سنت قبول دارند که حدیث «مَن کنتُ مولاه فهذا علی مولاه»(1) مربوط به ‏امام علی(ع) است. علامه امینی اسامی سی تن از محدثان اهل سنت را آورده است که این حدیث را ذکر کرده و آن را مربوط به امام علی(ع) دانسته اند.(2) برخی از مفسران اهل سنت در هنگام تفسیر آیه 67 مائده «یا ایّها الرّسول بَلِّغ ما أنزل إلیک...» یادآورد شده اند که شأن نزول آن امام علی(ع) بوده و حدیث «من کنت مولاه...» در جریان غدیر بیان شده است.

سیوطی در الدرالمنثور،(3) ابوالحسن واحدی نیشابوری،(4) حافظ حسکانی،(5) شهاب الدین آلوسی،(6) ابن صباغ مالکی(7)، قاضی شوکانی(8) و ... تصریح کرده اند که این آیه و حدیث مذکور مربوط به حضرت علی(ع) است. از این جهت برخی از دانشمندان اهل سنت با شیعیان اتفاق نظر دارند. اختلاف آنان در معنای ولایت و پیام حدیث «من کنت مولاه...» ظهور می کند. اهل سنت باور دارند که حادثه عظیم و تاریخی غدیر و سخنان پیامبر اکرم(ص) صرفاً به معنای لزوم «محبت و دوستی» حضرت علی(ع) است و هیچ دلالتی بر امامت و زمامداری و لزوم پیروی از ایشان ندارد و یا اگر روایت به امامت امام علی(ع) دلالت دارد، دلالت آن صریح و روشن نیست. آنان می گویند:

علی (ع)


تمام مسلمانان رخداد عظیم غدیرخم را که در آخرین سفر حج رسول الله(ص) اتفاق افتاد را قبول داشته  و می‏گویند در سال دهم هجری در روز هیجدهم ذی‏حجه در محل غدیرخم در منزلگاهی به نام جحفه - محل انشعاب خطوط کاروان‏ها به مدینه و مصر و شام و مکه - که حجّاج از آن جا از یکدیگر جدا شده هر کدام به شهر و دیار خود باز می‏گشتند، رسول خدا(ص) در آن جا به کاروانیان دستور توقف داد و مقرر داشت تا در همان جا فرود آیند. فرمود تا پیش رفتگان را فراخوانده از راه رفته با گردانند و منتظر بمانند تا واپس ماندگان نیز از راه برسند آن گاه فرمان داد تا آن جمعیت بسیار که بنا به قولی بر یک صد و بیست هزار نفر بالغ می‏شدند متفرق نشوند.

سپس مقرر داشت تا مردم را به ادا نماز جماعت فرا خوانند یاران رسول خدا(ص) با انداختن پارچه‏هایی بر سرشاخ و برگ درختان سایبانی برای آن حضرت فراهم کردند تا او را از گزند تابش آفتاب محفوظ دارند. رسول خدا(ص) نماز ظهر را با انبوه جمعیت حاجیان در آن گرمای طاقت‏فرسا به جای آورد و سپس برخاست و به سخنرانی پرداخت. در آغاز حمد و ثنای خدا به جای آورد و در پند و نصیحت و ذکر و موعظه نهایت سعی مبذول داشت و سخن بسیار طولانی بفرمود که در واقع می‏توان گفت طولانی‏ترین سخنرانی پیامبر(ص) است.

علی (ع)

در سال دهم هجرى پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله از مدینه حرکت و بمنظور اداى مناسک حج عازم مکه گردید،

تعداد مسلمین را که در این سفر همراه پیغمبر بودند مختلف نوشته‏اند ولى مسلما عده زیادى بالغ بر چند هزار نفر در رکاب پیغمبر بوده و در انجام مراسم این حج که به حجة الوداع مشهور است شرکت داشتند.

نبى اکرم صلى الله علیه و آله پس از انجام مراسم حج و مراجعت از مکه بسوى مدینه روز هجدهم ذیحجه در سرزمینى بنام غدیر خم توقف فرمودند

علی (ع)

امام على(ع) در روز جمعه 13 رجب سال سى‌‏ام عام الفیل در خانه‌ی خدا متولد شدند.
پدر آن حضرت ابوطالب فرزند عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف (عموی پیامبر(ص)) و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود. بنابراین امام على(ع) از هر دو طرف هاشمى نسب است.


مادر این حضرت، خداپرست بوده و با دین حنیف ابراهیم زندگى می‌کرد و پیوسته به درگاه خدا مناجات کرده و تقاضا می‌نمود که وضع این حمل را بر او آسان گرداند.
فاطمه بنت اسد، مادر امیر المؤمنین(ع)، در حالی که هنگام تولد فرزندش فرا رسیده بود به زیارت خانه‌ی خدا رفت و گفت:

علی (ع)



غدیر خم در مسند أحمد بن حنبل، کوششی است در جهت ارائه‌ی راهکاری برای تفاهم  و همدلی و هم‌اندیشی در میان مسلمانان  بر مبنای واقعه‌ی تاریخی غدیر.

به این منظور احادیث یکی از شاخص‌ترین و معتبرترین کتب در نزد اهل سنت – کتاب مسند أحمد بن حنبل که حداقل در دوازده حدیث به واقعه‌ی غدیر خم اشاره نموده است - در مقابل دیدگان اهل بصیرت قرار می گیرد تا حقایق ذیل مشخص گردد:

1- نخست آنکه واقعه‌ی غدیرخم رویدادی تاریخی و غیر قابل انکار است.

2- أسناد واقعه‌ی غدیر خم  مربوط به قرون اخیر و یا ساخته‌ی شیعه نیست بلکه حتی ریشه در قدیمیترین کتب اهل سنت داشته و اصالت آن جای انکار ندارد.

3- از سوی دیگر این نوشتار زمینه‌ای برای قضاوت در مورد این رویداد تاریخی را فراهم می سازد تا خواننده با دقت در جزئیات آن، به مقصد و مقصود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در معرفی علی بن ابیطاب (علیه السلام) به عنوان مولای مؤمنان، آگاه گردد.

4- علاوه بر آن بخشی از روایات ارائه شده، دلیلی آشکار و غیر قابل انکار است بر استدلال و حتی مناشده‌ی (سوگند دادن و به گواهی طلبیدن) أمیرالمؤمنین علی علیه‌السلام به واقعه‌ی غدیرخم برای اثبات امامت و ولایت خود.

بقیه متن در ادامه مطلب..

عید سعید غدیر خم,عید غدیر,داستان غدیر خم


واقعه غدیر حادثه ای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست. یک تفکر است، نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوّت حکایت می کند. غدیر نقطه تلاقی کاروان رسالت با طلایه داران امامت است...


آری غدیر یک سرزمین نیست، چشمه ای است که تا پایان هستی می جوشد، کوثری است که فنا برنمی دارد، افقی است بی کرانه و خورشیدی است عالمتاب.
و غدیر، روز حماسه جاوید، روز ولایت، روز امامت، روز وصایت، روز اخوت، روز رشادت و شجاعت و شهامت و حفاظت و رضایت و صراحت شناخته شد. روز نعمت، روز شکرگزاری، روز پیام رسانی، روز تبریک و تهنیت، روز سرور و شادی و هدیه فرستادن، روز عهد و پیمان و تجدید میثاق، روز تکمیل دین و بیان حق، روز راندن شیطان، روز معرفی راه و رهبر، روز آزمون، روز یأس دشمن و امیدواری دوست و خلاصه روز اسلام و قرآن و عترت، روزی که پیروان واقعی مکتب حیات بخش اسلام آن را گرامی می دارند و به همدیگر تبریک می گویند.
... الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا ...امروز (روز غدیر خم) دین شما را به حد کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را بعنوان دین برای شما پسندیدم. سوره مائده آیه ۳.


● داستان غدیر خم


سال دهم هجرت بود و پیامبر از آخرین سفر حج خود باز می گشت، گروه انبوهی که تعدادشان را تا صد و بیست هزار رقم زده اند او را بدرقه می کردند تا این که به پهنه بی آبی به نام غدیر خم رسیدند.

علی (ع) می‏فرماید روزی خدمت رسول خدا (ص)رسیدیم از آن حضرت خواستم تا از خداوند برای من طلب مغفرت نماید.

حضرت فرمود: چنین خواهم کرد. آنگاه حضرت برخاست و نمازگزارد سپس دستهایش را به دعا برداشت آنگاه شنیدم که به خداوند عرض کرد: پروردگارا تو را به مقام و قرب و منزلت علی سوگند می‏دهم که عی را مشمول عفو و غفران خود سازی.

گفتم ای رسول خدا این چه دعایی است؟ (چرا خداوند را به حق من سوگند دادی) حضرت فرمود:

یا علی مگر کسی در پیشگاه خداوند آبرودارتر و گرامی‏تر هست تا او را شفیع درگاهش کنم.

منبع: جنةالماوی، ص 299

جابربن عبدالله انصاری گفت: ما در کنار خانه خدا در خدمت پیغمبر اکرم (ص) نشسته بودیم که علی (ع) به سوی ما آمد هنگامی که چشم پیامبر به او افتاد فرمود: برادرم به سراغ شما می‏آید.

سپس رو به کعبه کرد و گفت به خدای این کعبه قسم که این مرد و شیعیانش در قیامت رستگارند بعد رو به ما کرد و فرمود:

او قبل از همه شما به خدا ایمان آورد

و قیام او به فرمان خدا بیش از همه شما است

وفایش به عهد الهی از همه بیشتر،

قضاوتش به حکم الله افزون‏تر،

مساواتش در تقسیم بیت المال از همه زیادتر،

عدالتش درباره رعیت از همه فزون‏تر

و مقامش نزد خدا از همه بالاتر است.
جابر گفت: در اینجا آیه

ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریة(بینه/7)

نازل شد و پس از آن هنگامی که علی می آمد اصحاب پیامبر می‏گفتند بهترین مخلوق خدا بعد از رسول الله آمد.

منبع:تفسیر نمونه

علی (ع) فرمود:

پیامبر اکرم (ص)روزی فرمود: روز قیامت من در موقف شفاعت می ‏ایستم و آن قدر گنهکاران را شفاع کنم که خداوند گوید: آیا راضی شدی ای محمد؟!من می‏گویم راضی شدم،

سپس علی (ع) فرمود: امید بخش‏ترین آیات قرآن این آیه اس:

«و لسوف یعطیک ربک فترضی»

(ضحی /5)

پیغمبر اکرم (ص) بر حضرت امیر مؤمنان (ع) وارد شد در حالی که آثار سرور و خوشحالی در صورت نازنینش آشکار بود، حضرت علی سبب آنرا پرسید. حضرت فرمودند: خداوند متعال به من بشارت داد که شیعیان علی چه عاصی و چه مطیع آخرالامر در بهشت جایگزین شوند، حضرت علی به مجرد شنیدن این کلام سجده شکر به عمل آورده و گفت: خداوندا نصف حسنات خود را به شیعیانم بخشیدم. در این لحظه حضرت زهرا (س) و امام حسن و امام حسین هر یک به ترتیب عرض کردند: پروردگارا ما هم نصف ثوابهایمان را به شیعیان امیرمؤمنان علی بخشیدیم. رسول اکرم (ص) گفت: خداوندا منهم نصف حسنات و ثوابهایم را به شیعیان حضرت علی مرتضی دادم در این وقت بود که وحی از طرف خداوند رسید که

شما از من کریم‏تر نیستید، من هم گناهان همه شیعیان علی را آمرزیدم

منبع: وفیات العلماء، ص 37

علی (ع) می‏فرماید: آن روزی که آیه نازل شد: (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل بیت و یطهرکم تطهیرا) ‏
رسول خدا (ص) و من و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین (ع) را در میان عبایی جمع کرده بود و آنها را گرد خود نشانده بود در آن جمع جزء این پنج تن احدی حضور نداشت. رسول اکرم (ص) همانجا دست به نیایش برداشت و گفت: خداوندا! اینان عزیزان من و خویشان و نزدیکان منند پس آنان را از هر رجس و پلیدی دور گردان و آنان را در نهایت پاکی و طهارت قرار ده.

ام سلمه همسر رسول خدا (ص) که حاضر بود و می‏شنید، نزدیک آمد و از حضرت پرسید آیا من هم جزو این جمع هستم؟ حضرت فرمود: تو بر خیر و نیکی هستی، اما آهی شریفه مشمول تو نیست بلکه

فقط من و برادرم علی (ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین (ع) مصداق آیه هستیم و جز ما نه(9) فرزند دیگر از نسل حسین (ع) در شمار اهل البیت خواهند بود.

روزی جمعی از مردم گرد پیامبر (ص) حلقه زده بودند آن گاه حضرت فرمود: خداوند امت مرا در جهان طینت و سرشت، به من نشان داد و نامهای آنها را به من آموخت چنانکه به آدم (ع) آموخت آنگاه رهبران و زمامداران از کنار من گذشتند من برای علی (ع) و شیعیانش از درگاه خدا طلب آمرزش کردم
خداوند یک مطلب را درباره شیعیان علی (ع) به من وعده داد.
شخصی پرسید: ای رسول خدا! آن مطلب چیست؟.
پیامبر (ص) فرمود: آن مطلب وعده داده شده چنین بود:

آمرزش برای مؤمنان شیعه و عفو از گناهانشان و تبدیل گناهان آنها به پاداش و نیکی‏ها.

منبع: اصول کافی

علقمه و اسود می‏گویند ما منزل در ابوایوب انصاری  وارد شدیم و از او پرسیدیم ای ابوایوب! خداوند پیغمبر خود را گرامی داشت و تو را بواسطه صحبت با رسول خدا (ص) فضیلت داد؛ حال برای ما بگو چگونه به حمایت از علی (ع) برخاسته و با اهل توحید (منظور اصحاب معاویه است که به ظاهر مسلمان بودند) جنگ کردی؟


ابوایوب گفت: بخدا سوگند روزی رسول خدا (ص) در همین اطاقی که ما و شما فعلاً در آن نشسته‏ ایم، نشسته بود در اطاق کسی جز رسول خدا (ص) و علی بن ابیطالب (ع) که در سمت راست پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود و من که در سمت چپ حضرت بودم و انس بن مالک که خادم آن حضرت بود کسی نبود، که ناگهان در زدند حضرت فرمود در را باز کنید برای عمار، مرد پاک و پاکیزه؛ در را باز کردند و عمار داخل شد و سالم کرد، حضرت به او خوش آمد گفت.
سپس فرمود: ای عمار! بزودی بعد از من در امت من فتنه برپا می‏شود بطوریکه شمشیر به روی هم می‏کشند و بعضی از آنها همدیگر را می‏کشند، چون چنین دیدی بر تو باد به آن مردی که در سمت راست من نشسته و اشاره به حضرت امیرالمؤمنین (ع) کردند سپس فرمود:


اگر دیدی تمام مردم جهان در یک مسیر حرکت می‏کنند و علی بن ابیطالب (ع) به تنهایی در مسیر دیگری حرکت می‏کند تو در مسیر علی (ع) حرکت کن و مردم را رها کن، ای عمار! علی (علیه‏السلام) تو را در ضلالت و پستی وارد نمی‏کند، و از راه هدایت تو را در نمی‏کند ای عمار! متابعت از علی (ع) متابعت از من و متابعت از من متابعت از خداست.



روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به علی بن ابیطالب (علیه‏ السلام) فرمود: ای علی! به شیعیان و یارانت ده امتیاز را بشارت بده:

1- حلال زادگی.
 2- ایمان صحیح.
 3- دوستی خدا با آنها.
 4- گشادی قبر.
 5-روشنی پل صراط.
 6- نترسیدن از فقر و بی‏نیازی قلب.
 7- دشمنی خدا با دشمنانشان.
 8- ایمنی از خوره.
 9- آمرزش گناهان.
 10- همنشینی با من در بهشت